دلم تنگ است ستاره جان نمیدانم
تو میدانی؟
درون سینه ام زخم است نمیدانم
تو میدانی؟
به لب خنده ولی در قلب من غوغایست
دراین غربت یتیم و بی کس وتنها
نمیدانم تو میدانی؟
همه پرسند چه کم داری ؟
چه میخواهی ؟
نمیدانند چه ها داشتم وچه ها دارم ؟
غم مرگ پدر را هیچ نمیدانند
غم بی مادری راهیچ نمیدانند
غم بی همزبانی را هیچ نمی فهمند
نمیدانند که من دلتنگ
حرفهای زبان مادری هستم
همه خونم
هرآنچه از پدر دارم
فدایی وطن هستم
نمیدانم تو میدانی
که من هم نسلی از ایران زمین هستم
ستاره جان دلم تنگ است
نمیدانم دو رنگی را
نمیدانم حسودی را
فقط خوشحالم از اینکه
کنار دوستان هستم
فقط خوشحالم
از اینکه کنار دوستان هستم
::::: این خدا را مهربان پنداشتم:::::...برچسب : نویسنده : mis-samira بازدید : 122